فهرست جلسه پنجم کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی مدرسه مروی تهران
سم الله الرحمن الرحیم
متن حاضر در واقع پیاده شده جلسه پنجم از نشسست دوم الگوی پیشرفت اسلامی در کارگروه حوزه علمیه مروی در تاریخ 13/10/1391 با موضوع تببین مفهوم موضوع انتقال در نقشه راه می باشد که دوستان عزیزم در کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی حوزه علمیه مروی، زحمت پیاده سازی آن را به دوش کشیده اند. این جلسه پس از پیاده سازی در اختیار کارگروه الگوی پیشرفت اسلامی قم و دیگر کارگروه ها قرار گرفته است تا دوستان مرحله بعدی آن یعنی فهرست نویسی بر روی این متن را که ما از آن به تکنولوژی مهندسی معکوس فکر یاد می کنیم را انجام دهند.
فهرست این جلسه تقدیم می شود به دوستان عزیز کارگروه حوزه علمیه مروی و دیگر کارگروه های الگوی پیشرفت اسلامی در سایر نقاط کشور
متن پیاده شده جلسه پنجم از نشسست دوم الگوی پیشرفت اسلامی در کارگروه حوزه علمیه مروی در تاریخ 13/10/1391 با موضوع تببین مفهوم موضوع انتقال در نقشه راه
1. تعریف موضوع انتقال هر مرحله به برنامه ریزی حول موضوع مرتفع کننده ی اصلی ترین مانع آن مرحله
تعریف مفهومی موضوع انتقال به صورت ساده می شود : در هرمرحله انقلاب با یک مانع خاص وبزرگ روبرو هست که مجموعه ی برنامه ریزی های انقلاب در آن مرحله باید معطوف به حذف آن مانع باشد و باید بر روی موضوعی کار کرد که آن موضوع عامل حذف آن مانع دراین مرحله باشد. بهتر است بایک تمثیل موضوع را توضیح دهیم.
1/1. شناخت موضوع انتقال هر مرحله بواسطه ی شناسایی موانع و برنامه ریزی برای حذف آنها پس از گرفتن اختیارات اجتماعی
انقلاب اسلامی مرحله ای است که در آن اختیار به دست فقهای شما افتاده است،اما آیا ضمانتی دارد که فقط با دردست گرفتن اختیارات توسط فقها، کشور اسلامی شود یا موانع دیگری هم وجود دارد؟ اگر موانع را بشناسیم و اولویت های برنامه ریزی را ناظر بر حذف آن مانع - که با آن در این مرحله مواجه هستیم- بسیج کنیم؛ به موضوع برطرف کننده آن مانع دست پیدا کرده ایم ومی توانیم از آن مرحله انتقال پیداکنیم. مانع مرحله انقلاب اسلامی چه بود؟
1/1/1. اشتراک همه انقلابها در انتخاب نوع حکومت به عنوان اصلی ترین مانع پس از پیروزی آن انقلاب
در خیلی از انقلاب ها اختیار به دست انقلابیها افتاد ، اماچون الگوی جایگزین نداشتن ،خود آن انقلابی ها کم کم به سراغ الگوهای موسوم دنیا رفتند.
1/1/1/1. تبیین اجمالی تئوری ولایت فقیه امام خمینی در جامعه ایران به جای نظام شاهنشاهی، موضوع انتقال از مرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی
مانع این مرحله عدم تبیین الگوی جایگزین رژیم شاه بود.فرض بر این است که برای اقامه کلمه ی اسلام انقلاب کردیم، اگر امام خمینی(ره)تئوری تأسیسی خویش (ولایت فقیه) را برای حکومت بحث و گفت و گو، نمی کرد، ما به مرحله نظام اسلامی انتقال پیدا نمیکردیم.
1/1/1/2. اصلی ترین کار امام خمینی به عنوان عامل اصلی پیروزی انقلاب تبیین تئوری ولایت فقیه و ایجاد درکی اجمالی از این تئوری
بنابراین امام خمینی(ره) یک کار اساسیشان تبیین ولایت فقیه در نجف ودرجاهای دیگربود . بحث حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه اجمالاً درک شد ومردم آنرا اجمالاً قبول کردند! یک درکی از جمهوری اسلامی پیدا کردند ، محور جمهوری اسلامی را اسلام میدانستند و به سمت تعاریف التقاطی دیگر ، نرفتند. لذا علت انتقال از مرحله ی انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی ، وجود این درک بود و تئوری ولایت فقیه ما را به مرحله نظام اسلامی انتقال داد.وگرنه ماازمرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام دموکراتیک یا نظام التقاطی دیکری انتقال پیداکرده و به مرحله نظام اسلامی انتقال پیدانمی کردیم.
1/1/1/3. «عدم درک صحیح از الگوی جایگزین» مانع اصلی انتقال از مرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی
بنابراین اولویت بندی ها و اصلی ،فرعی ،تبعی کردن امام خمینی(ره)درآن مرحله ناظر به تبیین و تثبیت مسئله ولایت فقیه بود .تئوری ولایت فقیه علت انتقال از مرحله انقلاب اسلامی به مرحله نظام اسلامی بود. با تبیین تئوری ولایت فقیه مانع این مرحله؛ که عدم درک از الگوی جایگزین بود، برداشته شد.
1/1/2. فقدان نیروی متخصص و متعهد برای توانمندی داخلی و فقدان تعریف روشن از حکومت ولی فقیه در جهان، مانع اصلی انتقال از مرحله نظام اسلامی به مرحله دولت اسلامی
وقتی که نظام اسلامی تشکیل شد به دلیل جدید بودنش کادر کارآمدی نداشت و فهم افراد انقلاب هم به قدری بود که فقط اجمالاً به وسیله ی آن بشود نظام را سر پا نگه داشت.در بیرون از کشور هم اصلاً درکی از نظام اسلامی وجود نداشت ؛مثلاً وقتی می خواستند توضیح دهند که یک حکومتی در جلوی آمریکا قرار گرفته از اصطلاح ضد امپریالیسم ، برای حکومت ما که با آمریکا درگیر است ،استفاده می کردند. حتی در درون هم روشنفکران می گفتند ما ضد امپریالیسم هستیم.
1/1/2/1. مجموعه حوادث امنیتی اوائل انقلاب و پس از آن در جنگ تحمیلی علت توانمندسازی نیروهای معتقد به انقلاب و فرهنگ ایثار و شهادت و ایجاد تعریفی روشن تر از حکومت ولایت فقیه
پس در آن موقع نه نظام مفاهیمی داشتیم و نه کادر کارامدی که حداقل مسئولیت های اساسی را به عهده بگیرد.لذا مجموعه حوادث امنیتی که در اول انقلاب ودر اوج خود جنگ تحمیلی و آن کوره ی 10 ساله ای که به وجود آمد باعث تربیت یک سری نیروی اسلامی مطابق فرهنگ امام و انقلاب تربیت شد . که آنها بوسیله ی مجموعه کارآمدی هایی که در مجموعه ی کار جنگ ایجاد شد ؛ مثل فرهنگ ایثار و شهادت،در جامعه علت تثبیت نظام اسلامی شد.
1/1/2/2. در رأس قرار گرفتن «جنگ» موضوع انتقال و علت توانمندی داخلی برای استقرار نظام و مرتفع شدن مانع و انتقال از مرحله نظام اسلامی به مرحله دولت اسلامی
همین که نظام اسلامی تثبیت شد زمینه برای اصلاح ساختارها شروع شده و ما وارد مرحله ی دولت اسلامی شدیم.پس موضوع دفاع مقدس که ما به فرموده ی امام راحل آنرا در رأس امور قرار دادیم مانع عدم توانمدی داخلی برای استقرار نظام را برداشت .
1/1/2/2/1. موضوع انتقال «ولایت فقیه» مرتفع کننده ی«لیبرال دموکراسی» در مرحله اول و موضوع انتقال «جنگ» مرتفع کننده ی «فقدان کادری انقلابی و پخته» برای استقرار نظام در مرحله دوم
لازم به ذکر است که در مرحله ی اول بوسیله ی تئوری ولایت فقیه مانع لیبرال دموکراسی و نوع نظام برداشته شد. یعنی اگر تئوری ولایت فقیه نبود در همان اول انقلاب ، با مانع لیبرال دموکراسی برخورد می کرد و آن مانع اجازه ی ورود اسلام و مبنای ارزشگذاری اسلام را قبول نمی کرد. پس با موضوع ولایت فقیه مانع لبیرال دموکراسی که نوع حکومت های مرسوم آن روز در دنیا بود برداشته شد. و با در رأس امور قرار گرفتن دفاع مقدس مانع نداشتن کادری مسلط و پخته بر روی مبانی انقلاب برداشته شد یعنی با دفاع مقدس تثبیت شدیم.
1/1/3. برنامه ریزی های مدرن متأثر از ادبیات توسعه غربی مانع اصلی مرحله سوم انقلاب اسلامی
بعد از تثبیت ما وارد مرحله ی سوم شدیم و می خواهیم مانع برنامه ریزی های مدرن که متأثر از مفهوم توسعه غربی است را برداریم.
1/1/3/1. تفاوت توانمند سازی ساختارهای نظام در مرحله سوم و مرحله اول در توانمندسازی برای استقرار نظام مثل سپاه پاسداران در مرحله اول و توانمندسازی در مرحله سوم به توانمندسازی همه جانبه
البته بعضی ها اینجا اشکال می کنند و می گویند این حرف که در مرحله ی سوم ساختارها را اسلامی می کنیم اشتباه است ؛ بااینکه در مرحله ی اول هم ما این کار را با ساختارها یی مثل جهاد سازندگی وسپاه انجام دادیم. جواب ما این است ما در مرحله ی دولت اسلامی ، موضوع ما توانمندسازی ساختارها، همه جانبه است اما در مرحله ی اول یک سری توانمند سازی بخشی قرار دادیم ،که فقط برای استقرار نظام بوده است. برای اینکه نظام مستقر بماند و نمی خواستیم در مرحله ی دوم به سراغ ساختار سازی برویم.
1/1/3/2. فقدان فضای لازم برای برای ترمیم ساختارها در مرحله اول و دوم انقلاب اسلامی، علیرغم اعتقاد به ضرورت ترمیم ساختارهای اجتماعی و شروع چنین ترمیمی در مرحله سوم مصادف با آغاز امامت اجتماعی امام خامنه ای
نه اینکه صحبت از ساختار سازی نبود اجمالاً هم ،همه می دانستند که ساختارها باید تغییر کند ولی چون نظام هنوز تثبیت نشده بود و درگیر یک جنگ جهانی که همه دنیا به ما هجمه کرد است،قرار گرفته ایم همه ی توان فقط برای حفظ نظام است. و در مرحله تثبیت نظام اصلاً فضایی برای فکر کردن برای ترمیم ساختارها فراهم نیست.حتی اگر ایده آن هم بوده شرایط برای آن مهیا نیست، که محقق بشود.لذا قطعاً آغاز مرحله ی دولت اسلامی بعد از جنگ تحمیلی، وبا آغاز امامت اجتماعی امام خامنه ای(مدظله العالی)با این شرحی که بیان شد،می باشد.
1/1/3/3. برنامه ریزی ضد مبنای انقلاب اسلامی مانع مرحله دولت اسلامی
در مرحله ی سوم مانع پیش روی ما ،برنامه ریزی ضد مبنا است که در همه جای دنیا حکمفرماست. حالا وارد فضا و مفاهیم حاکم بر این نوع برنامه ریزی می شویم.
1/1/3/3/1. نقد توسعه غربی نقطه آغازین تولید الگوی پیشرفت اسلامی یعنی برنامه ریزی برای حذف مانع مرحله سوم و انتقال به مرحله جامعه اسلامی
وقتی می گوییم «توسعه غربی»یعنی مجموعه مفاهیمی که منجر به برنامه ریزی مدرن میشود.اگر ما محور برنامه ریزی و فعالیت هایمان را برای حذف این مفهوم قرار دادیم، که حذف این مفهوم از نقد توسعه شروع می شود تا تولید الگوی اسلامی پیشرفت ؛ و آنرا جزء اولویت های برنامه ریزی هایمان قرار دادیم ، از مرحله ی دولت اسلامی به مرحله ی جامعه اسلامی انتقال پیدا می کنیم.
اما اگر این مسئله را در اولویت هایمان قرار ندادیم، یا برخی قرار دادیم و برخی نه ،انتقالمان دچار مشکل می شود.
1/1/3/3/2. نقد مسئله محور مفهوم توسعه از آغاز امامت اجتماعی امام خامنه ای با طرح مفاهیمی همچون عزت، حکمت، مصلحت و عدالت
لذا امام خامنه ای(مدظله العالی) در آغاز امامتشان بر روی مفاهیمی مثل عزت،حکمت ، مصلحت ویا مسأله عدالت تاکید می کردند و در حال نقد مفهوم توسعه به صورت مسئله محور بودند.
1/1/3/3/2/1. عدم ظرفیت نقد مبنایی و ساختاری توسعه دلیل نقد مسئله محور برای حفظ شاخصه های اسلامی موجود و ایجاد ظرفیت لازم برای نقد مفاهیم توسعه توسط امام خامنه ای
به بیان دیگر در اوایل انقلاب اصلاً فضای این نبوده که به صورت مفهومی ضدیت توسعه با عدالت را مطرح کنیم ، اما به صورت مسئله محور این کار انجام می شد.مثلاً امام خامنه ای(مدظله العالی) بر روی یک سری شاخص ها مثل عدالت تاکید می کردند وموفق شدند ، آن شاخص ها را نگه دارند و زمینه ای را به صورت آهسته ،آماده کردند تا جامعه به این درک برسد که توسعه، ضد مبنا دارد حرکت می کند.
1/1/3/3/2/2. عدم توجه بسیاری از نخبگان و مسئولین به مسئله الگوی پیشرفت و حرکت به سمت دولت های توسعه گرا در دهه عدالت و پیشرفت علیرغم بستر سازی های امام خامنه ای
حتی با این شرایط هم فقط یک عده ای متوجه شدند و عده ای هنوز دنبال دولت توسعه گرا و بزرگ ترین انحراف را، انحراف از توسعه و سازندگی می دانند.
1/1/4. ایجاد بانک اطلاعات اسلامی موضوع انتقال از مرحله جامعه اسلامی به مرحله تمدن اسلامی
وقتی ما وارد مرحله ی جامعه اسلامی شدیم و باید آهسته آهسته به مرحله ی تمدن اسلامی انتقال پیدا کنیم ؛ موضوع انتقال آن مرحله هم می شود بانک اطلاعات اسلامی.
1/1/4/1. تعریف بانک اطلاعات اسلامی به شبکه ی گسترده ی پژوهشی برای پاسخگویی به سئوالات مرتبط با الگوی پیشرفت اسلامی متناسب با ظرفیت، شرایط اقلیمی و بومی مردم جهان
بانک اطلاعات اسلامی ، یعنی (اجمالاً)یک شبکه ی گسترده ی پژوهشی است که موضوع کارش پاسخ دهی به مسائل خارج از ایران ، مبتنی بر الگو و معادلات ایران است.که بعد ها در آمد ارزی ما از این راه کسب می شود. یعنی انتقال همه ی بخش های دنیا مبتنی بر بومشان با توجه به ظرفیتشان.با بینش اسلامی و با ایجاد یک شبکه ی پژوهشی ،آموزشی خاص ،علت انتقال از مرحله ی جامعه اسللامی به مرحله ی تمدن اسلامی است.
1/1/4/2. در رأس امور بودن چهار موضوع انتقال تعریف شده در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت
ما در نقشه ی راه الگوی پیشرفت 4 موضوع انتقال داریم،که موضوعات انقلاب در هر مرحله در رأس امور است.
1/1/4/3. خطر بازگشت به مرحله قبل در صورت بی توجهی به موضوعات انتقال در هر مرحله از مراحل انقلاب
یک خطر این است که اگر شما در هر مرحله موضوع انتقال را در نظر نگیرید، نه تنها به مرحله بعد انتقال پیدا نمی کنید ،بلکه در حقیقت زمینه را برای برگشت به مرحله ی قبل مهیا کرده اید.
1/1/4/3/1. فتنه ی سال 88 حرکتی برای از بین بردن «ولایت فقیه» به عنوان موضوع انتقال مرحله ی اول به دلیل بی توجهی به موضوع انتقال مرحله سوم
لذا شما در فتنه ی سال88دیدید که به موضوع انتقال مرحله ی اول یعنی ولایت فقیه حمله شد و می خواستند موضوع انتقال مرحله ی اول را از بین ببرند. وحتی قانون اساسی پیشنهاد دادند و می خواستند تعریف حکومت را عوض کنند.و این به این دلیل است که شما جنگ را به یک مرحله جلوتر نبردید.
1/1/4/3/2. حفظ مراحل قبلی به دست آمده در انقلاب در صورت توجه به موضوع انتقال مرحله ی فعلی یعنی نقد برنامه ریزی کشور براساس توسعه غربی
اگر ما در برنامه ریزیهایمان به توسعه ی غربی حمله کردیم،آنها مجبور می شوند با ما در آن مرحله مقابله کنند و 2 جبهه ی فتح شده ، همچنان حفظ می شود.
1/1/4/3/3. دفاع تکاملی از انقلاب اسلامی در صورت توجه به موقع به موضوع انتقال در مراحل مختلف
لذا کسانی که به موقع متوجه موضوع انتقال در این مرحله می شوند ،خیلی تکاملی تر از انقلاب دفاع می کنند.
1/1/4/3/4. دفاع سطحی از انقلاب اسلامی در صورت عدم توجه به موقع به موضوع انتقال هر مرحله
می شود هم بدون توجه به موضوع انتقال ، از انقلاب دفاع کرد ،البته یک دفاع سطحی است.
2. تعریف مرحله فعلی نظام اسلامی به، مرحله سوم تحقق شاخصه های اسلامی و حذف مانع سوم بواسطه در رأس قرار گرفتن «فرآیند تولید الگوی پیشرفت اسلامی» و پاسخ به سئوال چیستی جهت انقلاب اسلامی در مرحله فعلی
اینک به سئوال ابتدایی خود باز می گردیم، جهت نظام جمهوری اسلامی چیست؟
نظام اسلامی می خواهد شاخص های اسلامی را محقق کند ودر حال حاضر در مرحله ی سوم محقق کردن شاخص های اسلامی است و در حال حذف مانع سوم پیش روی انقلاب است و حذف مانع سوم وابسته به جدی گرفتن فرآیند تولید الگوی پیشرفت اسلامی است.این جهت حرکت ما است که باید به آن توجه کرد.
2/1. تعریف الگوی پیشرفت اسلامی به نظام معادلات محقق کننده ی مبنا
سؤال دیگر ما این بود که تبیین مسئله ی الگوی پیشرفت اسلامی بر چه چیزی مبتنی است؟یعنی الگوی پیشرفت اسلامی چیست؟
که جواب می شود؛ نظام معادلات محقق کننده ی مبنا (تعریف الگوی پیشرفت اسلامی).
پس الگو یک تعریف پیدا کرد که در آن جهت اصل و در جهت ،مبنا اصل است.
2/1/1. تولید نظام معادلات محقق کننده ی مبنای انقلاب اسلامی بواسطه نقد توسعه غربی به عنوان سومین مانع در مرحله سوم
اگر مانع سوم را در نظر بگیریم این نظام معادلات از نقد توسعه بدست می آید.
2/2. نقد نظام نگرشهای زمینه ساز توسعه غربی بواسطه نقد مفاهیم و تئوری های توسعه غربی
اگر ما شروع کنیم و مثلاً به ضریب جینی(که از مفاهیم مدرنیتی و در تعارض با شاخصه های اسلام است) حمله کردیم یا به ایده ی اول توسعه ، بعد عدالت حمله کردیم،« که امام خامنه ای(مدظله العالی) فرمودند: تئوریسین های اقتصادی به ما می گویند اول توسعه بعد عدالت ،اینجاست که من می گویم جای نوآوری است» و در حال حمله کردن به نظام نگرشهای جاده صاف کن برای نقد توسعه غربی هستند.
2/2/1. تعریف مصداقی سه تئوری «تقدم توسعه بر عدالت»، مکانیزم ایجاد«تورم» با توزیع یارانه و «کیک توسعه» در حمله به نگرشهای عدالت محور
آنها (اقتصاددانان) می گویند اگر اول توسعه پیدا نکنیم و بخواهیم عدالت را اجراء بکنیم، چیزی برای توزیع نیست که با آن عدالت را حکمفرما کنیم در نتیجه میشود توزیع فقر. یا می گویند اگر دولت یارانه بدهد پول از بخش تولید خارج شده و می آید در بخش بازار، وقتی در بخش بازار آمد به معنای افزایش تقاضا است وبه معنای کاهش عرضه است که می شود ،تورم . با این نگرش ها به ما حمله می کنند، یا مثلاً می گویند هر چه کیک توسعه بزرگ تر شود سهم بیشتری به افراد جامعه می رسد.
2/2/1/1. عدم حل مسئله فقر در جامعه آمریکا با توجه به داشتن بزرگ ترین کیک توسعه به دلیل قیام وال استریت
پاسخ ما این است که کیک توسعه ی آمریکا که از همه بزرگ تر است ،چرا سهم بزرگ بدست افرادش نمی رسد؟پس قیام والستریت چیست؟
2/2/2. شروع نقد از نقد ذهنی برای رسیدن به نظام مفاهیم به دلیل کارکرد ساختارهای جامعه براساس توسعه غربی، زمینه ساز تولید الگوی پیشرفت اسلامی
باید از نقد ذهنی شروع کنیم تا برسیم به نظام مفاهیم. زیرا ساختارهای ما براساس مبنای توسعه کار می کنند. اگر توسعه را نقد نکنیم ، زمینه برای تولید الگوی پیشرفت اسلامی مهیا نمی شود.
2/2/2/1. عدم کارآمدی نقد مبانی فلسفی و روشی توسعه در تغییر نگرش های جامعه به دلیل طولانی مدت بودن
گاهی نقد ما از ریشه ها یعنی از مبانی فلسفی و روشی آنهاست، می گوییم علت اعتقاد آنها به توسعه بدلیل انسان شناسی آنها و تعریف آنها از انسان و جامعه و..است. این یک نوع تعریف و نقد است اما به دلیل طولانی بودن کارآمد نیست.
2/2/2/2. عدم کارآمدی نقد برنامه ها و ساختارهای توسعه مانند برنامه پنجم توسعه در تغییر نگرش های جامعه به دلیل عدم توانایی جامعه در برقرار ارتباط با این گونه نقدها
نقد دیگر این است که برنامه ها و ساختارهای توسعه را اصل قرار دهیم.مثلاً برنامه پنجم توسعه را نقد کنیم.این فرآیند به نسبت به نقد علمی کوتاه تر است اما اشکالش این است که مردم نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند.مضافاً به اینکه توان شما به اندازه ی مقابله با این جریان، نیست.
2/3. حرکت به سمت نقد ساختارهای عینی یا علمی در اکثر جریانهای فعال در مسئله الگوی پیشرفت اسلامی
مجموعه جریانهایی که بر روی مسئله ی الگو فعال هستنند و فهمیده اند موضوع الگو تأسیسی است،اکثرشان یا از ساختارهای علمی شروع کرده اند ویا نقد ها را به سمت نقد ساختاری برده اند.
2/3/1. نقد ساختارهای ذهنی، نقطه شروع در نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی برخلاف دیگر جریانهای فعال
اما در نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی ، نقد ما از ساختارهای ذهنی شروع می شود.
2/3/2. تقسیم انواع نقد به نقد ساختارهای علمی، عینی و ذهنی و تعریف ساختارهای ذهنی به عنوان مبنای مختار در نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی
پس 3 نوع نقد داریم:نقدساختارهای علمی،نقد ساختارهای عینی و نقد ساختارهای ذهنی. حالا به تعریف ساختارهای ذهنی می پردازیم.
2/3/3. تعریف ساختارهای ذهنی، به نگرش های بسیج کننده جامعه و مردم در یک موضوع فارغ از قابلیت تفاهم روش های تحقق آن موضوع
ساختارهایی که باعث بسیج جامعه و مردم بر روی موضوع ما می شود.و آن نگرش ها فارق از اینکه مردم روش هایشان را بدانند ،قابل تفاهم باشند.
2/3/3/1.تغییر نگرش مردم در تقدم توسعه بر عدالت از طریق تمثیل و نه تفاهم بر روشها توسط روشنفکران
مثلاً روشنفکران با نگرش اول توسعه بعد عدالت ، مردم را جهتدهی می کنند. متفکران توسعه با مردم به وسیله ی تمثیل صحبت می کنند نه از روش هایشان.
2/3/3/2. نگرشهای همراه کننده جامعه، تعریف ساختارهای ذهنی؛ بدون استفاده از ساختارهای علمی و عینی علیرغم وجود ریشه ساختارهای ذهنی در این دو ساختار
پس ساختارهای ذهنی آن نگرش هایی است که جامعه را با خودش همراه کند.البته ساختارهای ذهنی ریشه در ساختارهای عینی و علمی دارند ،ولی بریده ازآنها مردم را بسیج می کنند.
2/3/3/2/1. قطع ارتباط مردم با یک مسئله در صورت استفاده از مباحث علمی در گفتگو با آنها
مثلاًاقتصاد دانی که شروع به صحبت با مردم می کند، به مردم نمی گوید که یک اقتصاد دان نهادگرا یا مکتب دیگری است وگر نه مردم با او همراهی نمی کنند.
2/2/3/3/2. شکستن نگرشهای حاکم بر توسعه غربی بوسیله تمثیل نقطه شروع تغییر نگرشهای مردم و نقد توسعه غربی
بلکه شروع می کند با یک سری نگرش ها و مثالها آنها رابا خودش همراه می کند. در حقیقت حمله به توسعه غربی نقد این نظام نگرشها و شکستن آنهاست.
2/3/4. به ثمر نشستن هر تئوری در گرو همراهی جامعه با آن
لذا نقشه راه به فضل خداوند تعالی به زودی در دل مردم جا باز می کند،زیرا بالاخره جامعه باید با هر تئوری همراهی کند تا آن تئوری به ثمر بنشیند.
2/3/4/1. نگرش سازی توسط متفکران توسعه غربی برای ایجاد همراهی مردم در یک مسئله به جای استفاده از روشهای تفاهم فلسفی و ساختاری
اگر با جامعه به و سیله ی مبنای فلسفی و روشی صحبت کنیم،ارتباط با مردم بکلی قطع می شود.حتی اگر برنامه ریزیهایمان را به صورت علمی انجام دهید و به قانون تبدیل شود ؛(یعنی تغییر ساختارهای عینی) باز هم نمی توانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم . لذا متفکران توسعه غربی هم وقتی می خواهند با مردم ارتباط برقرار کنند و آنها را با خودشان همراه کنند ،نگرش سازی می کنند .
2/3/4/2. تعریف نگرش به چهارچوب های ذهنی همراه کننده مردم، در صورت پذیرش این چهارچوب از سوی آنها
نگرش یک چهارچوب ذهنی است که اگر جامعه آن چهارچوب ذهنی را پذیرفت ،با جهت و تئوری شما همراهی می کند.
2/3/5. حفظ جهت انقلاب اسلامی طی سی سال گذشته توسط دو ولی فقیه به دلیل حمله دائمی ایشان به نگرشهای ضد جهت
این که شما میبینید 30 سال است که امام خمینی(ره)و امام خامنه ای(مدظله العالی) نگذاشته اند جهت انقلاب از دست برود ،به این دلیل است که مدام به نگرش های ضد جهت حمله کرده اند .
2/3/4/3. تعریف نگرشهای بسیج کننده جامعه حول موضوعات به ساختارهای ذهنی
ما اسم این نگرش های بسیج کننده جامعه را به عنوان ساختارهای ذهنی تعریف کرده ایم.
ایجاد چالش در نگرشهای جامعه به سمت توسعه غربی در واقع به معنای ایجاد فرصت نقد و حمله به ریشه های علوم انسانی و توسعه غربی و حفظ جهت جامعه
اگر ما بتوانیم ،نگرشهای آنها را به چالش بکشیم،یعنی توانسته ایم بسیج شدن جامعه به سمت توسعه غربی را به چالش بکشیم و فرصت برای زدن ریشه هایش که نقد علوم انسانی آن است،ایجاد می شود . و هم جهت را حفظ کرده ایم و هم ریشه ها را.
لذا در نقشه راه مکرر گفته ایم نگرش ، مثلاً نگرش های ضد خانواده ،نگرش های ضد برنامه ریزی، البته نگرش نه به معنای تئوری خانواده.
2/3/4/4. محقق شدن تئوری های علمی در ساختارهای عینی جامعه به شرط پذیرش آن برنامه از سوی جامعه
نتیجه می گیریم هر تئوری علمی و ساختار عینی یک نقطه وصل با جامعه دارد ،زیرا جامعه باید برنامه ی آنرا بپذیرد تا آن برنامه جلو رود.
2/3/4/5. نظام نگرشها یعنی ساختارهای ذهنی نقطه وصل ساختارهای عینی و علمی به جامعه
نقطه ی وصل «ساختارهای ذهنی »هستند ،نظام نگرش ها هستند.اگر حمله کردیم و این نگرشها را شکستیم در واقع نگذاشته ایم این جهت غربی در جامعه حاکم شود.البته روشنفکران دوباره با یک نگرش جدید وارد می شوند و ما باید دوباره با آنها مقابله کنیم .
2/3/6. حمله به نگرش های ذهنی به معنای ایجاد فرصت اصلاح ریشه ای ساختارهای علمی و عینی یعنی حفظ جهت به همراه ایجاد فضا برای اصلاح
نکته قابل توجه این است که هرچه نگرش های ذهنی مورد حمله قرار بگیرند ،فرصت برای اصلاح ریشه ای ساختارهای علمی و عینی پیدا می شود. یعنی هم جهت را حفظ کرده ایم و هم فضا برای اصلاح پیدا کرده ایم.
2/3/7. نگرش سازی دو علمدار انقلاب شاه مهره ی اصلی در حفظ جهت جامعه
پس اگر بخواهیم به وسیله ی جهت ، کاری انجام دهیم ،باید نگرش های جدیدی هم ایجاد کنیم. شاه مهری اصلی ما که به کمک امام زمان(عج)و توسط دو علمدار انقلاب (امام خمینی و امام خمینی) انجام شده است، این است که توانسته اند نگرش سازی کنند.
2/3/7/1. تغییر نگرش مردم در مسئله امنیت توسط امام خمینی با مسئله بسیج به عنوان یک عنصر امنیت ساز
مثلاً در شاخص امنیت به وسیله ی بسیج توانستند حفظ جهت کنند زیرا بسیج دارای ریشه علمی نیست اما در مقابل ساختارهای نظامی که برمبنای دافوس بود ،توانست کارآمدی خود را نشان دهد. یعنی امام (ره)توانست نگرش مردم را نسبت به امنیت بوسیله ی بسیج نشان دهد.
2/3/8. اصل بودن جهت در دیدگاه مختار به معنای ضد جهت بودن ساختارهای علمی، ساختارهای عینی و ساختارهای ذهنی
فرض گرفتیم جهت برای ما اصل است با این فرض 3 چیز در ضد جهت حرکت می کنند ،ساختارهای علمی ضد جهت حرکت می کنند و برنامه ریزی مبتنی به این ساختارها هم ضد جهت حرکت می کند.
2/3/9. تغییر ساختارهای ذهنی جامعه به معنای قطع ارتباط ساختارهای علمی و عینی با عقبه خویش
اگر توانستیم حلقه ی آخر ساختارها،یعنی ساختار ذهنی رابه دست بگیریم فرصت برای اصلاح ساختارهای علمی و عینی در عقبه ایجاد می شود.
2/3/10. تعریف نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی به 27 مأموریت یا راهکار عملیاتی برای تئوریزه کردن نگرش های متناسب با جهت انقلاب اسلامی
نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی 27مأموریت برای شکستن نگرش برای فرآیند مدرنیزیاسیون یا بهتربگویم 27راهروی بزرگ برای تئوریزه کردن نگرش های متناسب با جهت انقلاب ،ایجاد می کند.
2/3/10/1. عدم کفایت ساختارهای علمی و عینی در تعریف انقلاب بدون توجه به ساختارهای ذهنی
پس فقط با تعریف علمی یا عینی به هیچ وجه انقلاب قابل تعریف نیست.اما اگر به آن در مراکز علمی خوب پرداخته شود وساختارهای متناسب با آن ترسیم شود و با مردم به وسیله ی ساختارهای ذهنی ارتباط برقرار کردید،می توانید تئوری خود را به قبول همگان برسانید.
2/3/10/1/1. همراهی مردم در مسئله یارانه های مستقیم به دلیل ایجاد نگرش مثبت در این مسئله میان مردم علیرغم هجمه وسیع علیه آن
به طور مثال در قضیه ی یارانه به دلیل ایجاد نگرش در بین مردم ،مردم به راحتی همراهی کردند وکشور به چالش کشیده نشد با اینکه هجمه ی زیادی به آن شد.
2/3/10/1/2. ایستادگی مقابل استکبار طی سی سال گذشته به علّت شکستن ساختارهای ذهنی ضد جهت توسط دو علمدار انقلاب و دستور به اصلاح ساختارهای علمی و عینی طی سی سال گذشته
30سال است که انقلاب بوسیله ی ساختار های ذهنی توانسته جلوی استکبار بایستد .البته هردو امام ساختارهای ذهنی را نگه داشته و مدام دستور به کار بر روی ساختارهای علمی و عینی کرده اند. و ساختارهای ذهنی را به نفع اسلام می شکنند و زمینه ی مشارکت برای ساختارهای علمی و عینی ایجاد میکنند.
امام خامنه ای (مدظله العالی)مکرر فرموده اند :«هرجا ساختارهایمان اشکال داشته باشد ،آنها را اصلاح می کنیم»
2/3/11. تعریف نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی به نقشه راه ایجاد ساختارهای ذهنی برای ایجاد فرصت اصلاح ساختارهای عینی وعلمی
نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی ،یک نقشه راه برای ایجاد ساختارهای ذهنی است و فرصت برای ایجاد ساختارهای عینی و علمی مهیا می کند.وان شاالله به زودی به نتیجه میرسد.